پشت در .......

پشت در .......

میــِِـِـِـِـِـِـدونـِـِم هِـِـِـِر جِـِـِـِا کِـِـِه باشِـِـِم آسِـِـِـِـِـِـمون همیــِـِـِـِن یه رنگـِـِِـِـِـِـه
پشت در .......

پشت در .......

میــِِـِـِـِـِـِـدونـِـِم هِـِـِـِر جِـِـِـِا کِـِـِه باشِـِـِم آسِـِـِـِـِـِـمون همیــِـِـِـِن یه رنگـِـِِـِـِـِـه

Who would believe





گاه می اندیشم!


 گاه می اندیشم

 خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید

 آن زمان که خبر مرگ مرا

 از کسی می شنوی روی تو را

 کاشکی می دیدم

 شانه بالا زدنت را   -بی قید -

 و تکان دادن دستت را   -که مهم نیست زیاد-

 و تکان دادن سرت را که

 عجب!  عاقبت مرد

 افسوس کاشکی می دیدم

 من به خود می گویم

 چه کسی باور کرد

 جنگل جان مرا

 آتش عشق تو خاکستر کرد




نظرات 1 + ارسال نظر
غریبه اشنا یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:37 ب.ظ

سلام پسر خوب
چند وقت بود نیومدم سر بزنم دلم تنگید.خوبی؟
انشاالله ۱۲۰ ساله شی.
ادمای بد باید بمیرن
نه تو که اینقدر خوبی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد